Deudic | das Ganze | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 13 (2026 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	das Ganze [nur] noch schlimmer machen U	نمک روی زخم پاشیدن
	das Ganze [nur] noch schlimmer machen U	بدتر کردن یک وضعیت نامناسب

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	Wir mussten die ganze Zeit auch meine kleine Schwester mitschleppen. U	تمام مدت ما باید خواهر کوچکم را با خودمان می بردیم.
	Er lässt mich die ganze schwere Arbeit allein machen. U	او [مرد] میگذارد که من تمام کار سخت را خودم تنهایی بکنم.
	Die ganze Kunst besteht darin zu ... U	کل ترفندش در این هست که ...
	ganze Zahl {f} U	عدد صحیح [ریاضی]
	positive ganze Zahl {f} U	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
	das Ganze noch einmal durchgehen U	وضعیتی را بازدید کردن
	das Ganze nochmals durchkauen U	وضعیتی را بازدید کردن [واژه تحقیری]
	eine ganze Anzahl Leute U	عده زیادی از مردم
	eine ganze Menge Leute U	عده زیادی از مردم
	Ich war die ganze Nacht in meinem Bett auf. U	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
	die ganze Straße [für sich] beanspruchen U	بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)